از یه گربه می پرسن چرا این همه لاغری ؟ میگه : پدر عاشقی بسوزه من ببر بودم !
* * * * * * * * * * * *
یکی داشت خرما خیرات میکرد یکی میرسه یه مشت برمیداره ، بهش میگن پدرسگ یه نفر مرده اتوبوس که چپ نکرده!
* * * * * * * * * * * *
آنقدر دوست دارم که می خوام بخورمت ، حیف که مامانم گفته هله هوله نخورم!
* * * * * * * * * * * *
مشترک گرامی ، حرکت زشت شما را در حمام دیدم…
هیچکس تنها نیست (همراه اول)
* * * * * * * * * * * *
جون خودت یکبار گردنتو تکون بده
:
:
دلم واسه صدای زنگولت تنگ شده.
به ادامه مطلب مراجعه کنید…
شاید بسیاری از جوانان بگویند، ملانصرالدین دیگه چیه و این قصه ها دیگه قدیمی شده. ولی باید گفت که روایت های ملانصرالدین تنها متعلق به کشور ما و یا مشرق زمین نیست. شاید شخصیت او مربوط به دوران قدیم است ولی پندهای او متعلق به تمام فرهنگ ها و دورانهاست. ملانصرالدین شخصیتی است که داستان هایش تمامی ندارد و هنوز که هنوز است حکایات بامزه ای که اتفاق می افتد را به او نسبت می دهند و حتی او را با بسیاری از موضوعات امروزی همساز کرده اند. در کشورهای آمریکایی و روسیه او را بیشتر با شخصیتی بذله گو و دارای مقام والای فلسفی می شناسند. به هر حال او سمبلی است از فردی که گاه ساده لوح و احمق و گاه عالم و آگاه و حاضر جواب است که با ماجراهای به ظاهر طنزآلودش پند و اندرزهایی را نیز به ما می آموزد.
برای خواندن داستان ها به ادامه ی مطلب برو